❤عشق مامان و بابا آراد جونم❤

سلام عزیز مامان خوبی شادی .... امروز که حسابی بهت خوش گذشت بقول خودت شادی کردی بابا جون اینا اومده بودند خونمون با همدیگه رفتیم بیرون و از طبیعت خوشگل پاییز استفاده کردیم . حالا نوبت دالی بازی بهت گفتم آراد جون دیگه بسه بریم این قیافه رو برام گرفتی میگی مامان جونم می خوام شادی کنم.         اینقدر عکسها زیاد و خوشگل بودند دلم نیومد همه رو نزارم از اونجایی که خسته کننده نباشه اومدیم ادامه مطلب       ...

سلام عزیزم امسال هم ظهر عاشورا رفتیم خونه بابا جون مثل هر سال مراسم دارن با عمه جون ها رفتیم تماشای مراسم عزاداری بارون هم میومد. اینم روز بعد از عاشورا خونه مامان جون مریم که اولین برف پاییزی هم اومد و با سبحان جون برف بازی کردین. ...

بابا آمد . بابا با آن روزها آمد.... سلام پسر خوشگلم امروز بابا فرشید جون وقتی از اداره اومد دوتامون رو سوپرایز کرد با یک بسته پستی که توش مجموعه آن روزها بود کارتونهای قدیمی دهه 60 با کتاب سال اول دبستان اون موقعها حسابی من و بابا که رفتیم تو اون سالها از موقعی که بابا جون کارتونها رو به شما داد داری همه رو نگاه میکنی بدون پلک زدن البته منم پا به پات دارم نگاه میکنم گاه به گاهی هم با صدای بلند وسطش می خندی .قربونت بشم که منم با خندهات می خندم . یادش بخیر کتاب اول دبستان و حالا اون کتاب تو دستهای شماست. اینم ماهگیر کوچولوی ما که با خرسش رفته ماهگیری ...

سلام عزیزم خوبی سلامتی بازم با تاخیر اومدم برات بنویسم دو سال شد که دارم برات مینویسم  چه زود گذشت خوشحالم که برات یه خونه مجازی درست کردم و کلی دوست هم پیدا کردیم ولی خودمونیم بعضی اوقات هم تنبل میشم و هیچی نمی نویسم. عزیزم روز به روز عاقلتر و شیطونتر میشی برای خودت یه پا مردی شدی و تو خرید کردن وسایل های خودت حتما باید نظر بدی این خوبه اون بده فروشنده ها کلی از حرف زدنت خوششون میاد علاقه زیادی به یادگیری رنگها پیدا کردی همیشه در مورد رنگ وسیله هات سوال میپرسی مامان این چه رنگیه یا اینکه یک اتوبوس رو میبینی سریع رنگش رو میگی تازگی به کارتون بن تن خیلی علاقه پیدا کردی همش می گفتی مامان ساعت بن تن میخوام منم برای روز کودک رفتیم و باز ...